English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4086 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
facing distance U مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
safe distance U مسافت امن اطراف مین
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
euphonically U برای سهولت ادا
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
phone U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
ambitus U [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
yoke U هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
cross stroke U فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
photo distance U مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
lay up U ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
time distance U مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
range scale U طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
toe rake U تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe pick U تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
halving U نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
orbital injection U دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
short international U مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
bracket U چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
bilinear filtering U مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
thick Ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
rank and file U نفرات
easing U سهولت
eases U سهولت
ease U سهولت
facileness U سهولت
eased U سهولت
ease of movement U سهولت
facility U سهولت
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
man U گماردن نفرات
mans U گماردن نفرات
replacement U جایگزینی نفرات
replacements U جایگزینی نفرات
lay out facility U سهولت طرح
ease of entry U سهولت ورود
euphony U سهولت ادا
production facility U سهولت تولید
anchor detail U نفرات مسئول لنگر
gun section U یک قبضه توپ با نفرات
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
ease of entry U سهولت ورودبه یک صنعت
easing U سهولت استراحت رسایی
associative facilitation U سهولت ناشی از تداعی
eased U سهولت استراحت رسایی
eases U سهولت استراحت رسایی
ease U سهولت استراحت رسایی
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
strength U توان رزمی تعداد نفرات
scramble net U تور بار یا فرود نفرات
strengths U توان رزمی تعداد نفرات
assault waves U امواج هجومی نفرات و وسایل
restaging U جابجا کردن سوارکردن نفرات
ease of movement U سهولت حرکت راحتی مانور
cinch U کاری که با سهولت انجام شود
availability U سهولت و امکان تحصیل اعتبار
undermanned U دارای نفرات کمتر از میزان لازم
bunks U تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunk U تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
absorption mean free path U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder U مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
mean free path absorption U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
road distance U مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
circle of position U دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
telemetering U ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
neutralizing U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
reman U دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
short-handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed U داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
parties U اطراف
environs U اطراف
milieu U اطراف
milieux U اطراف
milieus U اطراف
from the four winds U از اطراف
environment U اطراف
environments U اطراف
edge zone U اطراف لبه
pappus U کلاله اطراف گل
pericardium U اطراف قلب
periderm U پوست اطراف
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
vicinity U در حدود در اطراف
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
about U در اطراف نزدیک
ambient noise U صدای اطراف
architrave U گچبری اطراف در
gravesides U اطراف قبر
wryly U به اطراف چرخاندن
wry U به اطراف چرخاندن
graveside U اطراف قبر
sides of the question U اطراف موضوع
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
quayside U زمین اطراف بارانداز
seaward U اطراف دریا روبدریا
sea chest U مکندههای اطراف ناو
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
black eye U سیاهی اطراف چشم
parties U متداعیین اطراف دعوی
barnyards U محوطهء اطراف انبار
barnyard U محوطهء اطراف انبار
black eyes U سیاهی اطراف چشم
look round U اطراف کار را دیدن
port U ریل اطراف ناو
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
whisker U موی اطراف گونه وچانه
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
lengths U مسافت
range U مسافت
short range U کم مسافت
short-range U کم مسافت
distance U مسافت
length U مسافت
distances U مسافت
ranged U مسافت
ranges U مسافت
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
test course U مسافت ازمایش
telephoned U در یک مسافت طولانی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com